کیفیت سلوک بانوان

موضوع اين جلسه: مباني و واقعيتهاي فطري 1 – متابعت از ضوابط و قواعد فطري موجب تكامل انسان می شود. 2 – مباني حكومتها و قوانين حاكم بر جوامع بشري بر اساس حقيقت توحيد نمي‌باشد بلكه بر اساس هواها و اميال نفساني است. 3– حكايت امتحان كردن مرحوم ميرزا محمد تقي شيرازي توسط مرحوم شيخ محمد بهاري رضوان اللَه عليهما. 4 – حكايت عجيب تعارض و اصطكاك ميان مرحوم سيد محمد كاظم يزدي با مرحوم ميرزا محمد تقي شيرازي و بزرگواري مرحوم ميرزا محمدتقي شيرازي. 5 – سيره علامه طهراني رضوان اللَه عليه در منع شاگردانشان از كار خلاف و غير صحيح. 6 – تمسّك به توجيهات و تأويلات شرعي بمنظور دستيابي به خواسته‌هاي نفساني. 7 اعتراض حضرت زهرا سلام اللَه عليها به اميرالمؤمنين عليه السلام كه چرا نشسته‌اي و حركت نمي‌كني. 8 – همواره ملاك و ميزان در جعل قوانين لحاظ قرار دادن امر غالب مي‌باشد نه نادر. 9 – سخنان حضرت صديقه طاهره به اميرالمؤمنين عليه السلام در ارتباط با سكوت حضرت در قبال غصب جايگاه خلافت و عدم تحرّك خارجي حضرت. 10 – حكايت شركت كردن و كانديدا شدن مرحوم علامه طهراني رضوان اللَه عليه در اولين دوره مجلس خبرگان.

اجع به مطالبی که قبلا درباره کیفیت سلوک بانوان صحبت می‌شد و همین طور مسائلی که در جلسات عنوان مطرح شد در کیفیت روابط و ضوابط زوجیت، اشکالات و مطالبی از دوستان مطرح می‌شد چه مشافهتاًو چه به صورت نامه مطالبی را مطرح می‌کردند. به نظرم رسید قبل از مطرح شدن مباحثی که راجع به فطرت ما داشتیم این مطلب را در تتمه مسائل گذشته به عنوان تذکر و تبیین بعضی از سوالات و مطالبی که شاید از نظر افتاده بوده عرض کنم گرچه خود همین به عنوان یک سرفصلی برای ورود در مسائل فطری ما است.

 بحثی را که امروز می‌خواستم خدمت دوستان عرض کنم مسئله مبانی فطری و واقعیتهای فطری و عینیت‌های فطری است. فطرت چیست و چه عینیت‌ها و ضوابط و قواعدی را دارد و آیا متابعت از فطرت لازم است و یا مخالفت با مبانی و ضوابط فطری چه اثراتی بر تکوّن و فعلیت ها و رشد و ترقی و تکامل انسان وارد می‌کند؟

 تا حدودی راجع به این مطلب قبلا صحبت شده بود و عرض شد که متابعت از ضوابط و قواعد فطری موجب تکامل و به فعلیت رسیدن قوا و عدم توجه به این مسئله موجب از بین رفتن سرمایه الهی است و تلف کردن اکسیر و کیمیای عمر و بالمآل از دست دادن حیات و سعادت اخروی است. این یک مسئله‌اساسی است که سوالی که راجع به این مطلب شده و می‌توان گفت که حدود هشتاد درصد از مطالب بر این محوریت دور می‌زند او این است که چرا باید شرع و مبانی و قواعد شرعی به نحوی باشد که تصور برود از این دو طرف تشکیل دهنده زندگی، یک طرف همیشه محکوم و مظلوم و مطیع و طرف دیگر همیشه حاکم و با تعبیری حالا نه چندان خوشایند ظالم و مطاع و فرمانده باید انجام بگیرد؟ آیا اگر مسئله فقط برنامه زندگی است می‌بایست به این نحو باشد یا این که نه؟ همان طوری که امروزه مطرح می‌کنند که این مطالب مربوط به زمانهایی است که هنوز فرهنگ انسانی در جوامع بین المللی به صورت قوانین بشری تدوین نشده بود.

دیدگاهتان را بنویسید